English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (9254 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lustreer U درخشندگی صیقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
polishes U صیقل
facing U صیقل
furbisher U صیقل گر
burnishes U صیقل
slicker U صیقل زن
polish U صیقل
polish U : صیقل
burnish U صیقل
facings U صیقل
polishes U : صیقل
burnishes U صیقل دادن
polishing U صیقل دادن
blindage U صیقل کاری
varnished U جلا صیقل
varnishes U جلا صیقل
burnishing U صیقل کاری
varnishing U جلا صیقل
fairing U صیقل کاری
burnishing U صیقل دادن
lustre U صیقل پرداخت
burnish U صیقل دادن
glazes U صیقل کردن
polishing file U سوهان صیقل
gloss U صیقل دادن
polish U صیقل دادن
polishes U صیقل دادن
glaze U صیقل کردن
varnish U جلا صیقل
blindingly U صیقل کاری ساختمان
cylinderical lapping U صیقل کاری مدور
blinding U صیقل کاری ساختمان
back facing tool U ابزار صیقل کاری
radiancy U درخشندگی
brilliance U درخشندگی
refulgence U درخشندگی
effulge U درخشندگی
coruscation U درخشندگی
brilliancy U درخشندگی
splendor U درخشندگی
fulgour U درخشندگی
fulgor U درخشندگی
fulgency U درخشندگی
luminance U درخشندگی
luminosity factor U درخشندگی
luster U درخشندگی
effulgence U درخشندگی
glim U درخشندگی
sheen U درخشندگی
lustre U درخشندگی
radiance U درخشندگی
brightness U درخشندگی
luminosity U درخشندگی
shine U درخشندگی
shines U درخشندگی
bright luster U صیقل کاری کاملا" براق
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
glares U درخشندگی زیاد
resplendency U درخشندگی جلوه
resplendence U درخشندگی جلوه
irradiance U درخشندگی تابش
irradiancy U درخشندگی تابش
glared U درخشندگی زیاد
glare U درخشندگی زیاد
glitters U درخشندگی درخشش
glittered U درخشندگی درخشش
glitter U درخشندگی درخشش
luminosity factor U ضریب درخشندگی
apparent luminosity U درخشندگی فاهری
brightness adaptation U انطباق با درخشندگی
bril U واحد درخشندگی
brightness contrast U تقابل درخشندگی
chatoyance U درخشندگی متغیر
chatoyancy U درخشندگی متغیر
absolute luminosity U درخشندگی مطلق
brown finish U صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
refinish U صیقل یا رنگ و روغن تازه دادن به
blazed U درخشندگی جار زدن
luminouity U فرو زندگی درخشندگی
blaze U درخشندگی جار زدن
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
blazes U درخشندگی جار زدن
orient U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orients U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
steel wool U براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
pitchstone U یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
machine U تراشکاری کردن صیقل کردن
machines U تراشکاری کردن صیقل کردن
machined U تراشکاری کردن صیقل کردن
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
synthetic dyes U رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com